و این دقیقاً همان چیزی است که به او انگیزه می دهد: چرا باید زندگی راحت و تحصیلات ممتازی داشته باشد در حالی که کودکان در کشورهای در حال توسعه با مشکل مواجه هستند و آموزش کمی دریافت می کنند یا اصلاً آموزش نمی بینند؟
«فقط به این دلیل که من اینجا به دنیا آمدم و او آنجا متولد شد؟ درست نیست.”
بیاک کاملا مشکی پوشیده و آرایشی ندارد. موهای او طبیعی و روان است، چشمان آبی او با توصیف کودکان تیموری که اکنون در مدرسه ای که او درست یک سال پیش افتتاح کرده است، زندگی می درخشد. «فرزندان من، بله، آنها هستند بچههای من،» او در حال پرتو میگوید. مدرسه عالی باخیتا عشق اوست.
برای چنین عمر کوتاهی، مدت زیادی است که همدیگر را می شناسیم: در مدرسه ابتدایی او یک سخنران عدالت اجتماعی بود و سپس در کالج مونته سنت آنجلو مرسی، یک مدرسه خصوصی کاتولیک دقیقاً روبروی جایی که ما نشسته بودیم، رفت. او که بزرگترین دو دختر بود، همیشه درگیر امور خیر بود، اما والدینش به او آموختند که هر خواستهاش را اجرا کند. به معنای واقعی کلمه. او میگوید که چگونه ارائههای پاورپوینت را با استدلالهای متفکرانه ایجاد کرده است تا برای چیزهایی که سایر نوجوانان بدیهی میدانستند، تأیید شود: تلفن جدید، حساب فیسبوک، سگ. به محض دریافت موافقت، قرارداد منعقد شد. بعداً پول جیبی برای کارهای خانه مانند چمن زنی یا اتو کردن در برابر فاکتور پرداخت می شد. ایده این بود که ارزش چیزها را بدانیم.
او می گوید: «من مهارت های معاملاتی را یاد گرفتم. “این عشق بسیار سخت بود.”
بلوغ پیچیده بود. او به مخاطبان Stand Tall فاش کرد که از 13 سالگی داروی افسردگی مصرف میکند و همچنین به خود شک دارد، اما اهدافش او را ادامه میدهند.
او در ۱۶ سالگی خانه را ترک کرد و مدتی با عمهاش سارا دری، مدیر عامل سابق گروه Accor در استرالیا و پسر عموهایش زندگی کرد. دری همچنین مادرخوانده بیاک است و چیزی شبیه مربی او است، اما او می گوید: “این کار به هر دو صورت انجام می شود.”
دری می گوید: “او یک زن جوان باورنکردنی است و من از او می ترسم.” “او یک نیروی طبیعت است.”
از زمانی که کودک بود، نیاز به مشارکت و کمک به دیگران را احساس می کرد.
بیاک اولین بار پس از اینکه در یک خبرنامه کلیسا تبلیغی برای سفر به مرکز سنت ژوزفین باخیتا، به نام قدیس سودانی که در ایتالیا زندگی می کرد، یافت، به تیمور سفر کرد. باخیتا حامی تاییدیه خود بیاک بود و نام مادرش ژوزفین است. او در ارائه به والدینش، تصادفات را برجسته کرد. این نقطه فروش من بود، و میتوانستم آن را بفروشم و به این ترتیب مادر و دختر با دیگر بازدیدکنندگان کلیسا به راه افتادند.
در حالی که گروه پس از پنج روز با یادداشت هایی که جزئیات نیازهای خود را از بهداشت گرفته تا بهداشت و آموزش را ترک کردند، دختری به سراغ آنها آمد و گفت: “لطفا ما را فراموش نکنید.”
بیاک با سرسختی به فکر بهبود سیستم آموزشی کشور افتاد زیرا: “تحصیل من در سیدنی بسیار گران بود، بنابراین مطمئناً می توانم کاری با آن انجام دهم.”
این داستانی است که او بارها گفته است، پیشنهادی که او بارها و بارها به سرمایه گذاران ارائه کرده است.
او با گروه کلیسا به بازسازی یک مدرسه راهنمایی کمک کرد. پس از این پروژه و پروژه دیگری که یک برنامه آموزش الکترونیکی را راه اندازی کرد، متوجه شد که نه تنها زیرساخت بلکه برنامه درسی را نیز باید اصلاح کند. او در 19 سالگی BETTER (ساخت تیمور شرقی از طریق آموزش و منابع) را برای شروع مدرسه ابتدایی خود تأسیس کرد. او سپس به 700 اسپانسر بالقوه نامه نوشت و با سکوت یا اظهارنظرهایی در مورد سن کمش مواجه شد.
دری میگوید، اما بیاک را از دست نمیدهند. مدرسه اکنون در دومین سال خود است (حامی مؤسسه، رئیس تیموری خوزه راموس هورتا، آن را با کاردینال ویرجیلیو دو کارمو داسیلوا افتتاح کرد) و بنیاد تاکنون بیش از 350000 دلار جمع آوری کرده است. او به 300 نفر از افراد موجود در لیست اصلی نامه نوشت و درخواست کمک های بیشتر کرد.
او به پول بیشتری نیاز دارد زیرا قبلاً برنامه تجاری خیریه تا سال 2040 را تنظیم کرده است. در ابتدا، مدرسه عالی باخیتا در پنج هکتار زمین اهدایی توسط مالکان اصلی در سامه ساخته خواهد شد. این مکان دارای 30 کلاس درس، یک کتابخانه، یک سالن غذاخوری چند منظوره، زمین های ورزشی، یک کلینیک پزشکی، یک برج حفاری آب، اتاق کارکنان و یک کوره آجرپزی خواهد بود. افتتاحیه جزئی برای آوریل 2025 برنامه ریزی شده است. سپس دو مدرسه دیگر در سالهای 2026 و 2028 اضافه خواهند شد و تا سال 2040 برنامه درسی که توسط مربیان داوطلب در استرالیا بر اساس برنامه درسی تیموری با عناصر برنامه درسی استرالیا تهیه شده است، برای عرضه ملی آماده خواهد شد.
راموس هورتا هیچ شکی در رسیدن بیاک به این اهداف ندارد. “بله، ممکن است اتفاق بیفتد. او فردی بسیار باهوش و عملگرا است. او فقط در مورد چیزی رویا نمی بیند، او در واقع هر روز سخت کار می کند.
تیمور-لسته با 1.3 میلیون نفر جمعیت، ایالت جوانی است که تنها در سال 2002 استقلال یافته است. جمعیت نیز بسیار جوان است – حدود 50 درصد زیر 19 سال سن دارند. در سال 2020، یونیسف تخمین زد که 47.8 درصد از کودکان تیموری زیر خط فقر ملی زندگی می کردند.
اگر بیاک موفق شود سیستم آموزشی نسل کنونی را متحول کند و سیستم آموزشی نسل بعدی را آماده کند، احتمالاً سهمی بسیار بیشتر از آنچه که تصور می کرد به کشور خواهد داشت.
در UTS به ما آموختند که به ستاره ها و ماه دست پیدا کنیم. اگر به محدودیتها فکر کنید، میتوانید در وسط اینجا به نتیجه برسید.» او با اشاره میگوید و اضافه میکند که این در حال حاضر بسیار بیشتر از زمانی است که اهداف خود را پایینتر تعیین کنید.
انگیزه او برای انجام این کار، یک سری آمار و ارقام یونیسف است که همیشه با خود به همراه دارد: 58 درصد از جمعیت تیموری ترک تحصیل کرده اند یا هرگز به مدرسه نرفته اند. 92 درصد دانش آموزان به کلاس دهم نمی رسند. 70 درصد دانش آموزان کلاس اول به اهداف اولیه یادگیری دست نمی یابند.
هدف او آموزش 650 دانشآموز در کلاسهای 1 تا 12 هر سال در هر یک از این سه مدرسه است، و برای آنها استانداردهای آموزشی را ارائه میکند که مشابه آنچه او تجربه کرده است، اما با قیمت بسیار ناچیز: والدین چهار ساعت آموزش اهدا میکنند یا خرید 8 دلار محصول مزرعه در ماه.
راموس میگوید: «من بسیار خوشحالم و متاثر شدم که اورنلا به تیمور لست و آموزش جوانان، فرزندان خردسال ما متعهد است و در تیمور شرقی و استرالیا کار میکند تا این مدرسه انگلیسی زبان را در همان شهر بسازد. هورتا در مورد کارمند خیریه ای که او سال گذشته نشان تیمور-لسته را به او اعطا کرد.
البته چالش هایی هم از نظر زیرساختی و سیاسی وجود داشت. او باید مدام ثابت کند که روشهای او نتایجی را ارائه میکنند و فقط رویای خوشنیت استرالیایی دیگر نیستند.
مدرسه در حال حاضر در ساختمانی قرار دارد که توسط کلیسا اهدا شده است، که بهتر بازسازی شده و برای هدف مورد نظر خود مناسب سازی شده است. دو وعده غذایی مغذی در روز برای 101 دانش آموز در چهار کلاس درس فراهم می کند. کلاس ها به زبان تتومی و انگلیسی تدریس می شود و دانش آموزان نیز زبان پرتغالی را یاد می گیرند. بر اساس گزارش پیشرفت بیاک، میانگین نرخ حضور 93 درصد در مقایسه با رقم سرشماری 36 درصدی برای کودکان شش ساله در سراسر کشور است.
او از بچه ها، لبخندها و موفقیت هایشان نیرو می گیرد. او و کارکنان خانواده و دوستان جدید او هستند که مانند یک مرغ مادر از آنها مراقبت می کند و حتی بعد از مهمانی های ماهانه کارکنان به خانه بازمی گردد. «من فقط میخواهم آنها آرامش داشته باشند. بیشترشان ماشین ندارند، بعضیها موتور دارند، من نمیخواهم رانندگی کنند.» پس دیروقت آنها را به خانه میبرد و منتظر میماند تا بروند داخل.
“اگر آنها بیرون هستند، منتظر پیامک آنها هستم یا از من تماس می گیرند.”
او همچنین می خواهد به آموزش والدینش کمک کند. این مدرسه برای بزرگسالان درس های انگلیسی ارائه می دهد و تکالیف تعطیلات نیز به طور خاص برای آنها طراحی شده است.
بیاک، که به طور متوسط 4 تا 5 ساعت در شبانه روز می خوابد، گفت: “به گونه ای متفاوت فکر می کند.” او هر بار دو یا سه مربی دارد تا به سرعت یاد بگیرند که چگونه یک مدیر عامل خوب باشد.
“من در جعبه فکر نمی کنم. فکر نکنم کشو باشه من به دنبال راه های مختلف برای حل مشکلات، به ویژه در زمینه توسعه هستم. من به دیدگاه های مختلف و رویکردهای متفاوت زیادی نیاز دارم.
«تفکر من کاملاً متفاوت و چالش برانگیز است. من جاه طلبی دارم… نمی خواهم فقط به یک مدرسه نگاه کنم. من می خواهم این مفهوم را در سراسر کشور معرفی کنم.»
آیا بیاک هرگز آرام می شود؟ سوال با خنده پاسخ داده می شود.
یک دقیقه طول می کشد تا جواب را پیدا کند. من تلویزیون واقعیت را تماشا می کنم تا به دنیای دیگران فرار کنم و نه دنیای خودم. این برای مدتی مغز من را خاموش می کند. و من در سراسر کشور زیاد رانندگی می کنم.