کوهنوردی که به مدت 10 روز در بیابان دورافتاده کالیفرنیا مفقود شده بود، گفت که با نوشیدن 3.8 لیتر آب از کفش خود زنده مانده است.
لوکاس مک کلیش 34 ساله ابتدا در 10 ژوئن پس از شروع یک پیاده روی سه ساعته در بیگ بسین ردوودز در بولدر کریک ناپدید شد.
آقای مککلیش پس از ملاقات با یکی از دوستانش راهی پیادهروی شد، اما به کسی نگفت کجا میرود.
یک کوهنورد باتجربه، آقای مک کلیش، سرانجام گم شد و نتوانست به کسی برسد. والدین او در 16 ژوئن زمانی که او برای شام روز پدر حاضر نشد زنگ خطر را به صدا درآوردند.
آقای مک کلیش با صحبت در مورد تجربه خود، نحوه زنده ماندن و کاهش وزن خود را در طول این مصیبت که در ابتدا قرار بود یک گردش بعدازظهر باشد، آشکار کرد.
آقای مک کلیش گفت که با نوشیدن آب از کفشش، خوابیدن روی برگ های خیس و خوردن توت های وحشی زنده مانده است. در نه شب و ده روز 15.87 کیلوگرم وزن کم کرد.
در حالی که آقای مک کلیش برای زنده ماندن در بیابان ناپذیر تلاش می کرد، شرایط تاثیر خود را گذاشت. روز هشتم به هیپوترمی بیمار شد و روی صخره ای لیز خورد.
اندکی بعد، میل گزارش داد که او فریاد زد: “کمک، کمک، من اینجا هستم، آقای مک کلیش این استراتژی را به مدت دو روز دنبال کرد تا اینکه در ساعت 7:30 بعدازظهر پنجشنبه توسط برخی از 300 پارکبان که به کمک او فرستاده شده بودند، شنیده شد!” .
وقتی فریاد کمک او شنیده شد، یک هواپیمای بدون سرنشین و یک سگ مواد یاب مستقر شدند و آقای مک کلیش بدون پیراهن را نجات دادند.
پس از نجات، مککلیش قبل از گذراندن یک شب در بیمارستان که در آن پزشکان سنگهای پشت او را برداشتند و بازوهایش را پانسمان کردند، دوباره به خانوادهاش پیوست. او آنچه را که در لحظات مختلف در ذهن داشت به رسانه ها گفت.
جای تعجب نیست که غذا یکی از موضوعاتی بود که گهگاه در طول این وضعیت مخمصه به ذهن آقای مک کلیش می رسید. او توضیح داد: «من یک بوریتو یا یک کاسه تاکو میخواستم. هر روز به این فکر میکردم که بعد از پنج روز اول متوجه شدم که شاید غرق شدهام.»
حتی زمانی که محیط بانان او را پیدا کردند، آقای مک کلیش اعتراف کرد که می ترسید دچار توهم شده باشد. گفت: دارم فکر می کنم. امیدوارم این یک سراب نباشد.»
وقتی از او پرسیده شد که آیا به کوهنوردی میرود، آقای مککلیش گفت که فعالیتی را که دوست داشت رها نکرده است، اما ممکن است برای امسال استراحت کند. او گفت که از بیابانی که نزدیک بود جانش را بگیرد نمی ترسید، اما احتمالا “به اندازه کافی پیاده روی کرده است، احتمالاً برای بقیه سال.”