11 سپتامبر اسرائیل بود – حمله سحرگاهی کماندوهای حماس که منجر به قتل عام 1200 مرد، زن و کودک بی گناه و ربودن 250 نفر دیگر شد.
اما ابعاد حملات «جمعه سیاه» در 7 اکتبر، همانطور که منابع اکنون فاش کردهاند، در واقع در مقیاس بسیار گستردهتری برنامهریزی شده بود: آنها حمله همزمان به اسرائیل از سه جبهه – غزه، لبنان و سوریه را در نظر داشتند.
نقشه های یحیی سنوار، رهبر حماس غزه که با دقت طراحی شده بود، پس از یک سری تصمیمات لحظه آخری ویران شد.
در سوریه، جایی که روسیه از سال 2011 سرمایه گذاری زیادی کرده است، ولادیمیر پوتین به نیکولای پاتروشف، رئیس امنیت ملی دستور داد تا در یک نشست شبانه در 6 اکتبر دستور لغو حمله را بدهد.
در لبنان، حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، «پس از تردید بسیار» تصمیم گرفته است که برنامههای این گروه تروریستی برای حمله با موشکهای اسکاد در عمق مرکز تلآویو را اجرا نکند و در عوض بر یک منطقه مرزی باریک تمرکز کند.
منابع گفتند که هدف حماس این بود که ناوگان وانت هایلوکس دو کابین تویوتا، مملو از شبه نظامیان مسلح را از مرز غزه تا شهر الخلیل هدایت کند و از این طریق ارتباطی به کرانه باختری برای تولید ایجاد کند.
اما کماندوهای سازمان تروریستی نوخبا – که قبلاً به شدت تحت تأثیر قرصهای محرک کاپتاگون بودند که قرار بود ساعت 5 صبح بخورند – هنگامی که در محل جشنواره نوا در نزدیکی رعیم اتفاق افتاد، جایی که هزاران نوجوان و جوان برای رقصیدن گرد هم آمدند، توقف کردند. به موسیقی الکترونیک
این منبع گفت: “می توانید تصور کنید که وقتی همه زنان جوان را در حال رقصیدن و سرگرمی دیدند، چه احساسی داشتند.”
پس از حمله موشکی سنگین از نوار غزه، تروریستهای اسلامگرا در ساعت 6:20 صبح در 60 نقطه مختلف حصار مرزی را شکستند و برخی دیگر حملات صبحگاهی خود را با پاراگلایدر انجام دادند.
آنها قبلاً یک مسیر مرگ را از میان جوامع روستایی کیبوتس نزدیک مرز قطع کرده بودند – اکثر آنها هنوز زخم های آن روز را به شکل سوراخ گلوله و آثار سوختگی دارند – و در حال حرکت در مسیر بدنام 232 بودند که به سایت نوا رسیدند. .
بیش از 360 جوان خوشگذرانی در این جشنواره جان باختند، بسیاری دیگر مجروح شدند و 40 نفر دیگر ربوده و گروگان گرفتند.
برخی در ردیفی از توالت های قابل حمل پناه گرفته بودند و از ترس خم شده بودند، زیرا به طور سیستماتیک آنها را گلوله می زدند.
سرنشینان خودروهای فراری مورد اصابت گلوله قرار گرفتند، سوزانده شدند و سر بریدند، سرهایشان به طور تصادفی در وسط جاده لگد زدند – یکی از دلایل تاخیر در رسیدن امدادگران اسرائیلی.
بازماندگان گزارش دادند که چگونه ستیزه جویان مسلح به شدت از سه طرف مانند داس جمعیت را محاصره کردند و به طور سیستماتیک به آنها شلیک کردند و آنها را مجبور کردند از میان درختان و مزارع فرار کنند.
اخطار: این مقاله در زیر با توضیحاتی که برای بسیاری آسیبزا و آزاردهنده خواهد بود، ادامه مییابد
تقریباً نه ماه می گذرد و اسرائیل هنوز در وضعیت تروما به سر می برد.
امروز، مکان روستایی روستایی که جشنواره نوا در آن برگزار شد، به آرامگاهی تاریک تبدیل شده است. خانواده ها پلاک های یادبودی را در محل کشته شدن فرزندانشان در حالی که هراسان سعی در فرار داشتند گذاشته اند.
در یکی از این تصاویر خانواده شانی لوک 22 ساله نوشته اند: «زمان می گذرد، اما درد باقی می ماند. دلمون برات خیلی تنگ میشه. از شما برای خاطرات متشکرم، آنها همیشه در قلب ما خواهند ماند.
پاسخ دهنده اول، آلون پنزل، که بیش از 60 مورد تایید شده قتل، تجاوز و شکنجه را در کتابش شهادت های بدون مرز توصیف کرده است، هفته گذشته در حین سخنرانی در سایت گفت: «یکی از بازماندگان نوا به من گفت که از درختی به درخت دیگر است و ادامه داد: پس از شلیک گلوله به او بدوید، حتی زمانی که دوستانش در کنار او روی زمین افتادند.
«سپس گروهی از مردان را دید که روی زمین افتاده بودند. اندام تناسلی او را برداشته و در دهانش گذاشته بودند.»
بسیاری از بازماندگان میدان کشتار نوا بعداً هنگام فرار به سمت خیابان 232 هدف گلوله قرار گرفتند.
وی گفت: “هر گزارش توسط پلیس و گروه ضربت 433 بررسی شد.”
ما این امتیاز را نداریم که این حقایق را پنهان کنیم. همین اتفاق افتاد”
نمونه های متعددی از شکنجه و مثله کردن وجود دارد.
پدری متعهد، دخترش را که روی ویلچر بسته بود، به جشنواره برد، زیرا او با وجود فلج بودن از موسیقی لذت می برد. جسد آنها به حدی سوخته بود که هفتهها طول کشید تا پزشکان تشخیص دهند که استخوانهای آنها همراه با استخوانهای او دفن شده است.
آلون گفت که وضعیت خانوادههای کیبوتسها بهتر نیست.
در یکی از اتاق ها، نیروهای امدادی پسربچه چهار ساله ای را پیدا کردند که کاملا سوخته بود. در اتاق بغلی، کودک دیگری که فقط سه سال داشت، با چاقو در جمجمه اش پیدا شد. در کنار بدن بیجانش چکشی با تکههای جمجمه روی آن قرار داشت.
در جای دیگر مردی پیدا شد که یک شی فلزی در کشاله رانش جا خوش کرده بود و یک زوج کاملا برهنه که به یک تشک بسته شده بودند با سیم های فلزی در شکمشان پیدا شد.
در کیبوتس دیگری، سر بریده یک کودک کوچک و دستانش را قطع کردند. فقدان هر گونه جراحت گلوله نشان می دهد که در حالی که هنوز زنده و هوشیار بوده شکنجه شده است.
آلون افزود: با توجه به ظلم حماس و درماندگی قربانیان بی گناهی که هیچ راهی برای محافظت از خود نداشتند، من این وقایع را با هولوکاست 80 سال پیش مقایسه می کنم.
من فقط در مورد تصمیمات دشواری که مردم هنگام فرار برای جان خود می گرفتند در گزارش های هولوکاست یا موزه های هولوکاست خوانده ام.
حدود 126 گروگان هنوز در اسارت هستند، اما گمان می رود بسیاری از آنها مرده باشند.
برخی از آنها، به گفته گروگان های اخیرا آزاد شده، زنان جوانی بودند که راهی برای خودکشی پیدا کردند تا از ادامه مواجهه با تجاوزات جنسی وحشیانه روزانه خودداری کنند.
خانوادههای این افراد همچنان از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر جنگزده خشمگین هستند.
تنها هدف ما باید این باشد که گروگانهایمان را در اسرع وقت بازگردانیم. گیلاد کورنگولد که پسرش تال شوهام (39 ساله) از کیبوتز بئری ربوده شد، گفت: هر روز که می گذرد، تعداد بیشتری می میرند.
جنگ باید اکنون پایان یابد و من اهمیتی نمیدهم که چند فلسطینی باید از زندانهای ما آزاد شوند. هیچ قیمتی برای بازگرداندن گروگانهایمان زیاد نیست.»