دادگاه چارلز را به عنوان “ظالم، خائن، قاتل و دشمن عمومی مردم خوب ملت” محکوم کرد و او را به “جنگ خائنانه و بدخواهانه علیه پارلمان کنونی و افرادی که در آن نمایندگی می کنند” مجرم شناخت.
ده روز پس از شروع محاکمه، چارلز متوجه شد که فاقد مصونیت دولتی است که معتقد بود مستحق آن است.
در 30 ژانویه 1649، او سر خود را بر روی قطعه چوبی بیرون سالن ضیافت کاخ وایت هال از دست داد.
واشنگتن دی سی و اتاق بوفه در Mar-a-Lago در فلوریدا فاصله زیادی با لندن دارند. سال 2024 با سال 1649 فاصله زیادی دارد و مدتی پیش این قطعه خرد شد.
با این حال، چارلز اول و فیض الهی زمانی به ذهن متبادر شد که شش قاضی محافظه کار دیوان عالی ایالات متحده از برتری عددی خود استفاده کردند تا اعلام کنند که رئیس جمهور سابق نمی تواند به دلیل اقدامات رسمی انجام شده در زمان ریاست جمهوری مورد تعقیب قرار گیرد.
تقریباً گویی اکثریت دیوان عالی از آن انجیلی های هیستریک الهام گرفته بودند که با افتخار و غیرقابل درک شعار «عیسی نجات دهنده ما است و ترامپ رئیس جمهور ما است» را بر سر می برند.
“در خالص ترین شکل خود، مفهوم مصونیت را می توان به یک اصل تقلیل داد: “شاه هیچ غلطی نمی تواند بکند”…
قاضی کتانجی براون جکسون
اگرچه آمریکا پادشاهی بریتانیای کبیر را در دهه 1770 با جایگزین کردن پادشاه با یک رئیسجمهور شکست داد، در سال 2024، دربار به رئیسجمهور سابق نسخهای از این اصل قدیمی اعطا کرد که «شاه هیچ غلطی نمیتواند بکند».
به نظر میرسید که با کلمات آغازین پاراگراف دوم اعلامیه استقلال آمریکا در 4 ژوئیه 1776 فاصله زیادی داشته باشد: “ما این حقایق را بدیهی میدانیم که همه انسانها برابر آفریده شدهاند…”
سه قاضی دیوان عالی که مخالفت کردند از تصمیم اکثریت به شدت تحت تأثیر قرار نگرفتند.
حداقل یکی از آنها، قاضی کتانجی براون جکسون، به صراحت اعلام کرد که موضوع رحمت الهی پادشاهان و اعلامیه استقلال را به طور عمیق مطالعه کرده است.
«برای درک کامل تغییرات عمیقی که اکثریت ایجاد کردهاند، ابتدا باید تشخیص داد که مصونیت از تعقیب به چه معناست. به بیان ساده، مصونیت یک «مستثنی» از وظایف و تعهدات تحمیلی توسط قانون است.»
در خالص ترین شکل خود، مفهوم مصونیت به یک اصل خلاصه می شود: “پادشاه هیچ غلطی نمی تواند بکند” – ایده ای که در بدو تولد متولد شد. [our] جمهوری.
“گفتن اینکه کسی از تعقیب مصون است، به این معناست که او مانند یک پادشاه “معروف به قدرت قهری قانون نیست”، که “به او اجازه نمیدهد مرتکب هیچ حماقتی شود، چه رسد به جنایت.”
کسانی که با درک قاضی جکسون از تاریخ مشترک هستند، ممکن است از احتمال اینکه ترامپ دوباره رئیس جمهور ایالات متحده شود، نگران شوند، این بار با میل به انتقام و محافظت از آنچه که فیض الهی است که توسط دادگاه عالی به ارمغان می آید: پادشاهی که این کار را انجام می دهد. هیچ غلطی نمی تواند انجام دهد، حداقل در مقام رسمی او.
در حال بارگذاری است
این فقط می تواند بد تمام شود، همانطور که با چارلز اول انجام داد … در نهایت. اما “روزی” چقدر طول می کشد؟
ترامپ تحسینکننده بزرگ یک ظالم مدرن است که در برابر قانون مصونیت مییابد: ولادیمیر پوتین، که مخالفانش در خانه معمولاً به قتل رسیدهاند و مانند دیکتاتور دیگری که بسیار مورد تمجید ترامپ قرار میگیرد، شی جینپینگ (“مرد درخشان، حکومت قرن اول” است. ) “4 میلیارد نفر با مشت آهنین، کامل”) – به نظر می رسد مصمم است تا پایان عمر خود بر تخت سلطنت بماند.
از آنجایی که حزب دموکرات در ایالات متحده تا این لحظه از روی سهل انگاری همه چیز را روی جو بایدن گذاشته است – که در ماه نوامبر 82 ساله می شود و ظلم و ستم او در طول سال ها و افول او به طرز دردناکی آشکار است – نه می توان آرزوی ریاست جمهوری جدید ترامپ را داشت و نه می توان به خنده روی آورد.
شاید برخی از دموکراتهایی که بیکار نشستند و با انجام ندادن کار مهمی برای جلوگیری از رستاخیز ترامپ شریک جرم شدند، آموختههای خود را جذب کرده و آموختهاند که تاریخ تا چه حد میتواند برای کسانی که علیه پادشاهی که بهعنوان پادشاهی ناتوان در نظر گرفته میشود رفتار میکنند بیرحم باشد. بی عدالتی
داستان چارلز اول با یک دوره انتقام ظالمانه به پایان رسید، زمانی که یک پادشاه جدید، چارلز دوم، در سال 1660 به سلطنت رسید.
از 59 نفری که حکم اعدام چارلز اول را امضا کردند، 13 نفر به دار آویخته شدند، روده بریده شدند، 16 نفر به حبس ابد محکوم شدند، یک نفر مورد عفو قرار گرفت و بسیاری از انگلیس گریختند.
اجساد الیور کرامول و دو رهبر دیگر را از خاک بیرون آوردند، به زنجیر آویزان کردند و سر بریدند. سر کرامول روی چوبی در بالای تالار وست مینستر به چوب زده شد.